معشوقه مرد جوانی به او گفت به شرطی با او ازدواج خواهد کرد
که قلب مادرش را به عنوان دلیلی بر اثبات عشق
و علاقه اش برایش بیاورد
سرانجام /مرد چوان بعد از مدت زیادی فکر کردن
قلب مادرش را از سینه اش بیرون آورد .
و با عجله در حالی که قلب مادرش در دستش بود
به سوی معشوقه اش شتافت.
در آستانه رسیدن به خانه بر زمین خورد صدای محزون
و حاکی از نگرانی از قلب مادر برخواست
صدمه دیدی عزیزم؟ برو زخمت را ببند
نوار زخم بندی در کشوی دوم کمد من است.
مرد جوان از کارش شرمسار شد
ولی دیگر خیلی دیر شده بود.
کلمات کلیدی: